خشونتی که در چهرهاش نمایان است و چروکی که بین دو ابروانش افتاده نشان از اخمی است که زمانه بر صورتش نشانده.
شانههایش شبها از گریههای بیصدا میلرزد، اما روزها آنقدر محکم است که دختر نوجوانش سربر شانههای مادر میگذارد و آرامش از دست رفتهاش را باز مییابد. او بزرگ است آنقدر بزرگ که در اوج شکستن میتواند تکیه گاه دیگران باشد.
او همه چیز فرزندانش است، هم پدر و هم مادر و هم غمخوار و هم نانآورشان. او را مادر صدا میزنند اما در پس این کلمه رازها نهفته است، او مادر است اما نقش مادریاش به قدری پررنگ شده که همه جای ذهنش را پر کرده. با خود فکر میکند که چقدر سخت است مادر بودن و سرپرستی کردن، چقدر دردناک است، مادر بودن و پدر بودن، چقدر دردآور است مادر بودن و نانآوربودن و... .
وقتی در کنارش مینشینم و سنگ صبور دردهای دلش میشوم، آهی از عمق سینه میکشد و به آرامی میگوید: کسی که در پیچ و خم زندگی دچار گرفتاری میشود گناهکار نیست او فقط یک قربانی است.وی ادامه میدهد: شوهرم را سالها پیش از دست دادم. یکه و تنها بار زندگی را به دوش کشیدم بدون یار و یاور به هر دری زدم تا بتوانم 3فرزندم را بدون مرد زندگیام بزرگ کنم.
فاطمه میگوید: اما هر چه سعی میکنم نمیتوانم وضعیت زندگیام را بهترکنم.
هر چه بیشتر سعی میکنم کمتر نصیبم میشود. خرج و مخارج در این زمانه خیلی گران است. از عهدهاش برنمیآیم. با کار در خانهها میتوانم آنقدر در بیاورم که محتاج نان شب نباشم اما زندگی به یک لقمه نان ختم نمیشود.
فاطمه نگاهش را به زمین میدوزد و ادامه میدهد: دلهرههای هر شب و هر روز، یاری جدانشدنی با من است. اگر بچهها مریض شوند چه کنم؟ اگر چیزی از من طلب کنند که توان خرید آن را نداشته باشم چه کنم؟ اگر حسرت خوردن بچههایم را ببینم چه کنم؟ گاهی این اگرها مرا به سر حد جنون میکشد.
نبرد طاقتفرسا برای زندگی
به زنان سرپرست خانوار، زنان بدسرپرست را هم باید اضافه کرد؛ زنانی که به ظاهر دارای همسر هستند ولی در باطن یا این همسر، ناتوان از کارکردن است یا بهدلیل اعتیاد و عدمتوانایی، زن خانه مجبور به تأمین معاش خود و فرزندان است. البته گاهی فرزند ارشد هم در این میدان وارد شده و با ترک تحصیل، مادر را در این امر یاری میکند.
با پیدایش چنین مشکلاتی زنان وارد بازار کار شده و به خاطر تأمین مایحتاج زندگی مجبور به گذراندن بهترین ساعات روز در محیط کار میشوند؛ آن هم معمولا از نوع کارهای طاقتفرسا.
بیش از 14هزار زن سرپرست خانوار در استان البرز
در استان البرز 14 هزار و 477زن سرپرست خانوار وجود دارد که تحت پوشش کمیته امدادهستند. البته این آمار تنها نشاندهنده زنان تحت پوشش است چراکه زنانی هستند که کار میکنند و تحت پوشش هیچ سازمانی نیستند و حتی اسم آنها در لیست زنان سرپرست خانوار قرار نگرفته است.
مدیرکل کمیته امداد البرز درخصوص اشتغالزایی برای زنان سرپرست خانوار میگوید: تسهیلاتی برای زنان سرپرست خانوار در نظر گرفته شده که با دادن وام خوداشتغالی به زنانی که به کمیته امداد مراجعه میکنند سعی میشود تا این خانوادهها بهخودکفایی برسند.
وی میافزاید: با توجه به سیاستهای کمیته امداد این حمایت بهصورتی است که زنان سرپرست خانوار بعد از مراجعه و تحت پوشش قرار گرفتن بهصورت مقطعی حمایت میشوند و تسهیلات قرضالحسنه در اختیارشان قرار میگیرد.
سالارکیا میگوید: این خدمات که شامل بیمه تأمیناجتماعی، وام بلاعوض مسکن، وام اشتغالزایی، مستمری ماهانه و خدمات فرهنگی است تا زمانی که این زنان به توانمندی مالی و خودکفایی نرسیدهاند ادامه دارد و بعد از آن به مرور قطع میشود.
به گفته وی خانواده یک نفره 40هزار، 2نفره 45هزار، 3نفره 55هزار، 4نفره 65هزار و 5نفره به بالا 75 هزار تومان ماهانه مستمری میگیرند.
علی سالارکیا همچنین میگوید: این خانوادهها تحث حمایتهای آموزشی نیز قرار میگیرند.وی ادامه میدهد: با حمایت امداد و تلاش این زنان امسال 19هزار زن سرپرست خانوار بهخودکفایی رسیدند.
مسکن؛ مهمترین مشکل
یکی از مهمترین مشکلاتی که حتی روند زندگی را تغییر میدهد مسکن است. نداشتن سرپناه برای اینگونه خانوادهها باعث میشود مشکلاتشان بیش از پیش شود و حتی تبعات اجتماعی نیز برایشان داشته باشد.
زنانی که مجبورند کوله بار زندگیشان را زیرزمین پهن کنند و فرزندانشان را آنجا نگهداری کنند. چه بسیاری از این خانوادهها که بیسرپناهی سرنوشتشان را گونهای دیگر رقم میزند.
مدیرکل کمیته امداد استان البرز میگوید: کمیته امداد تا سقف 10میلیون تومان وام بلاعوض برای تهیه مسکن به خانوادههایی که مراجعه میکنند و مشکل مسکن دارند پرداخت میکند.